شاهسون های فارس

شاهسون های روستای قرآنی محمدآباد از توابع دهستان خیر شهرستان استهبان در استان فارس

شاهسون های فارس

شاهسون های روستای قرآنی محمدآباد از توابع دهستان خیر شهرستان استهبان در استان فارس

روستای قرآنی محمد آباد با جمعیت ۱۳۰۰نفریاز توابع دهستان خیر ، شهرستان استهبان در استان فارس است،که در کنار دریاچه بختگان و در فاصله ۱۷۰کیلومتری شیراز قرار دارد.در این روستا شاهسون ها زندگی میکنند،روستایی قرآنی که ۵۴حافظ کل قرآن کریم دارد و بزرگترین موسسه قرآنی(موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله علیها)از این روستا شروع به فعالیت نموده و مدیر مسئول آن حجت الاسلام والمسلمین شاهسونی از اهالی این روستا میباشد،همچنین این روستا شش شهید سرافراز تقدیم انقلاب نموده است.

بایگانی
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

پیشینه تاریخی شاهسونها به زمان پادشاهان صفوی میرسد نویسندگان تواریخ و سفرنامه ها در این قول معتقند که شاه عباس بزرگ برای کاستن نفوذ و نیروی حکمرانان سی و دو طایفه  قزلباش که درآن روزگار اداره همه امور مملکت را در دست داشتند و قدرتی بزرگ و نیرومند در برابر پادشاه بشمار می آمدند به ایجاد سپاهی مجهز و منظم در یکدسته پیاده تفنگدار و یکدسته سواره همت کرد.

علی الظاهر، بهانه آن پادشاه از تشکیل و تجهیز این قشون پدید آوردن نیروئی رزمآور و ورزیده در برابر قوای «ینکیچری» دولت عثمانی بود اما هدف واقعی و پنهانی وی مقابله با امرای خودسر و نافرمان قزلباش و ازمیان برداشتن قدرت و اعتبار ایشان بشمار میآمد.

هیچیک از تاریخ نویسان و سفرنامه پردازان روزگار صفوی از دو دسته سپاهی که شاه عباس برای در هم کوبیدن قدرت امرای قزلباش پدید آورد به نام «شاهیسیون» یا «شاهسون» یاد نمی کنند. بلکه به وضوح در نوشته های خود دسته ای از آنان را «غلامان شاهی» و دسته دیگر را «تفنگداران» مینامند و مینویسند که افراد دسته غلامان یا «غلامان خاصة شریفه» بیشتر از طوایف گرجی و چرکس و ارمنی برگزیده میشوند و رئیس ایشان را «قوللر آقاسی» میگویند و میافزایند که آن دسته دیگر یعنی تفنگداران از روستائیان ورزیده- و گاه شرور- و رعایای ولایات مختلف ایران انتخاب میشوند و مانند غلامان از خزانه دولت مواجب میگیرند و «هنگامیکه جنگی در کار نیست به کشت و زرع» در ولایات و بلوکات اشتغال میورزند. اما وقتی که جنگی در میگیرد و به وجود آنان نیاز میرود «فوراً به خدمت حاضر میشوند». رئیس این گروه از سپاهیان تفنگچی آقا سی نام دارد.

با اشاره ای آشکار و صریحی که نویسندگان تواریخ و سفرنامه های زمان صفوی به نام و طبقه و اصل و نسب سپاهیان ویژه شاه عباس مینمایند جای هیچ تردیدی نمیماند که درآن روزگار دسته هایی از آن قشون را تفنگداران و دسته هایی دیگر را غلامان یا قوللر میخواندند و عنوان شاهسون بر هیچکدام از آنان اطلاق نمیشده است. پژوهش بیشتر در این زمینه نشان میدهد که اصطلاح شاهی سیونی و شاهی سیون- که سابقه آن به روزگاری پیش از تولد و سلطنت شاه عباس و تشکیل آن دو دسته قشون میرسد- در دوران صفویان مفهومی غیر از سپاهیان ویژه شاه عباس دارد و از آن معنای دوستداری شاه و فداکاری و جانبازی در راه آن «مرشد کامل» برمیآید. یکی از پژوهشگران آگاه تاریخ صفویان در این زمینه چنین مینگارد:

«چیزی که تمام طوائف گوناگون قزلباش را در زمان شاه اسماعیل صفوی به یکدیگر پیوسته و به صورت نیروی واحدی در آورده بود، شاهیسیونی یا دوستداری شاه و فداکاری و جانفشانی در راه مقاصد مقدس آن مرشد کامل، یعنی جهاد با کفار و ترویج مذهب شیعة اثنی عشری و تقویت و تحکیم سلطنت نوبنیاد صفوی بود …. تاجری ایتالیائی که در آغاز کار شاه اسماعیل در ایران بوده است، در باره ارادت و ایمان و فداکاری طوائف قزلباش نسبت به آن پادشاه مینویسد: متابعان این صوفی (شاه اسماعیل) خاصه لشگریانش او را مانند خدائی ستایش میکنند. برخی از ایشان بی سلاح به جنگ میروند و معتقدند که مرشد کامل نگاهبان و مراقب ایشان است.

باتوجه به اینکه فرمانروائی صفویان در آغاز روی کار آمدنشان دارای جنبه پیشوائی و انگیزه مذهبی بود و «صوفیان قزلباش شاه اسماعیل را …. مانند پدرش شیخ حیدر و نیاکان او پیشوای مذهبی یا به اصطلاح خود مرشد کامل میدانستند»؛ این فداکاری و جانبازی یا شاهیسیونی در راه آن پیشوایان مذهبی پذیرفتنی است.

اما با گذشت زمان این اصطلاح که نخست انگیزهای برای یکپارچگی و همبستگی سی و دو طایفه قزلباش و همراهی و یاوری صادقانه آنان با شاهان صفوی برای گسترش دامنه پیروزیها و ترویج مذهب شیعه بود، معنائی دیگر به خود گرفت و به صورت دستاویزی برای گریز از خشم شاه یا اظهار پشیمانی و طلب مغفرت از خیانت به درگاه وی در آمد. به همین سبب در تواریخ صفوی مضامینی از این دست بسیار می بینیم که شاهزاده ای به هنگام اختلاف با امدادی قزلباش برای ایجاد تفرقه و آشوب در میان سپاهیان ایشان «فرمان داد شاهیسیون کنند یعنی در شهر جار بزنند که ….. هرکس که فرمانبردار و هواخواه دودمان صفوی است بر در دولتخانه حاضر گردد ….» و در کارآئی این حربه میخوانیم که چون «طوائف ….. صلای شاهیسیونی شنیدند تزلزل در ارکان جمعیت ایشان افتاد ….».

مفهوم اخیر شاهیسیونی نیز با گذشت زمان دستخوش دگرگونی شد و تعبیر امروزین از آن برخاست.

این تعبیر یعنی اینکه شاهسونان را بازماندگان سپاهیان ویژه شاه عباس میدانیم، معنائی است که پس از انقراض سلسله صفویان از جانب مردم شهرنشین و مورخان در مورد دسته ای از قشون ویژهی شاه عباس عنوان گردید و بعدها «به کلیة کوچنشینان آذربایجان اطلاق شد ….». 

نویسندگان روزگار قاجار و زمان ما در باره چگونگی تشکیل سپاهیانی بنام شاهسون مطالبی کم و بیش همسان دارند و یادآور میشوند که چون «جمعی از نمک بحرامان قزلباشیه بر شاه عباس خروج کرده پای جرأت و جسارت پیش نهادند شاه فرمود شاهسون گلسون یعنی هرکه شاه را دوست دارد بیاید (!) لذا از هر فرقه آمده طاغیان شاه را شکست دادند پادشاه آن جماعت را شاهسون نام نهادند در میان آن طایفه طوایف مختلفه است مسکن ایشان در ملک منان و آذربایجان و عراق و فارس و قلیلی در خراسان و کابل و کشمیر سکونت دارند».

 

بازدید کننده محترم مطالبی را که خواندید از نوشته های کریمزاده است که تحت عنوان یک کتاب به چاپ رسیده است آنچه مشخص است این است که ترروج و گسترش مذهب تشیع توسط شاهسونها ( طرفداران و حامیان و دوستداران شاهان صفوی  ) صورت گرفته است .و امروزه نیز ولایتمداری آنها( شاهسونها) را در کشوری جمهوری اسلامی می توان مشاهده کرد . نکته دیگری که می خواهم اشاره کنم به بندر گمبرون است که این بندر به وسیله شاهسونهای غیور از دست بیگانگان و اشغال آنها نجات یافته و به بندرعباس ( شاه عباس صفوی ) تغییر نام داد .

 

این نهایت کم لطفی و تنگ نظری است که برخی وبلاگها صحبت از غیر بومی بودن شاهسونها در منطقه جنوب می کنند و می خواهند تاریخ را به گونه ای نشان دهند که شاهسونها ( ترکان ) در تاریخ این کشور سربلند وپرافتخار نقشی نداشته یا نقش آنها بسیار کم رنگ است . بسیار مایه تاسف است لقب مهاجر به این افراد دادن ! مگر در طول تاریخ قبیله یا قومی بوده که از روز خلقت در یکجا ساکن بوده و مهاجرت انجام نداده باشد  .پس تمام اقوام حتی آریایی ها قومی مهاجر هستند .

جالب تر اینکه در یکی از وبلاگها که در مورد منطقه خیر از توابع استهبان مطلب نوشته بود شاهسونها را غیر بومی دانسته و عنوان کرده بود بجز شاهسونهای منطقه بقیه شیعه و بومی هستند .

بسیار مایه تاسف است امید به روزی که اقوام ایرانی که فرقی نمیکند فارس ,ترک , لر , کرد , بلوچ و ... که سالیان متمادی در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و از این کشور در مقابل بیگانگان محافظت کرده اندبه حق واقعی خود دست یابند و هیچ قومی  مورد توهین , کم لطفی و تنگ نظری اقوام دیگر واقع نشودو قومی نخواهد تمام تاریخ را به نام خود ثبت کند و در فکر از بین بردن زبان و فرهنگ سایر اقوام ایرانی و حذف آنها باشد . انشاءالله

  • ۹۴/۰۴/۰۹
  • ابراهیم شاهسوندی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی